نیکانیکا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

نیکا کوچولو

نیکا دیکشنری

1392/5/8 18:16
نویسنده :
533 بازدید
اشتراک گذاری

راهنمای ارتباط با نیکا در یک سالگی


اَب = آب می خوام (که یه مقدارش رو بخورم بقیشو بپاشم رو سر و صورتم)
دادی = دالی، یعنی من آماده بازیم و دنبال یه آدم بیکار می گردم، گاهی هم یعنی سلام

قون قون = گشنمه (از ریشه قاقا)
نِندونه = هندونه (بعدش اگه تشویق نکنین ناراحت می شه)

بابا = بریم بازی، شادی، تماشا
ماما = خستم، گشنمه، خوابم میاد

بَغ = بغلم کنید 
بیب بیب = می خوام سوار چرخم بشم (تکرار کلمه یعنی هلم بدین)

میو = حوصلم سر رفته بریم بیرون گربه ها رو نشونم بدین
بَف = (برف) اون کتابه که روجلدش عکس آدم برفی داره رو برام بخونین

توپَ = توپ، بادکنک، هر چیز گرد
بیو = بیا (با لهجه شیرازی )

اَت = رفت، خاموش شد، افتاد، شکست، نابود شد!
با = پا، کفش، جوراب، شلوار

اَواَک = عروسک، شخصیت های کارتونی
نی نی = افراد کوتاه تر از 1 متر

گُ = (فکر بد نکنین!) گل، درخت، هر نوع گیاه
اَموم = حموم

پسندها (1)

نظرات (6)

رها
9 مرداد 92 10:36
خیلی از دیکشنریت خوشم اومد.دیشب مامان بابام می خوندن و می خندیدن.کلاً با اون " اَت" موافقم،خیلی با حاله.معلومه مامانت حسابی از اون قسمت قضیه دلش پر بوده که با این حس ... نوشته! من که فعلا گیر دادم به کلمه " گی " = موقع خوشحالی همراه با خنده ،خنده هام با " گی " شروع میشه گیگیگییی
نیکا
10 مرداد 92 19:04
گی ی ی ی ی ی ی ی ی
هانیه
15 شهریور 92 13:14
عزیزممممممم چه لغاتای بامزه ای. خواهر زاده منم به پیشی و دَدَر علاقه خاصی داره
مامان نیکا
27 شهریور 92 17:43
مرسی هانیه جان خواهرزادت رو از قول من ببوس
BEHRPUZ
1 بهمن 92 18:08
ابش=کفش بیوز=بهروز پاشید بیاد دلمون تنگ شده
نیکا
4 اسفند 92 10:11
الام بیوز اوبی؟ ابش بپوشم میام